کتابخونه

خلاصه ، نقد و یادداشتی بر کتاب هایی که خوندم . . .

کتابخونه

خلاصه ، نقد و یادداشتی بر کتاب هایی که خوندم . . .

مشخصات بلاگ
کتابخونه

خُب تقریبن میشه گف که تو کتاب خونی یه آدمِ تازه کارم و تو نوشتنِ نقد و این جور چیزا تازه کارتر! و اینجا هم یه کتابخونه ی کوچیکه که کتابایی که خوندم -مسلمن نه همشون- رو میذارم .
همین !

بایگانی

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

نام کتاب : هستی

نویسنده : فرهاد حسن زاده

انتشارات : کانون پرورش فکری

 

"با ترس نگاه کردم. انگشت اشاره ام زیر اسم ها می‌لرزید. جلوی چند تا از اسم ها نوشته بودند شهید شد. با خودکار قرمز نوشته بودند. کلمه ها و اسم ها یکی یکی از زیر نگاهم رد می‌شدند. یک مرتبه مات ماندم. انگار خواب می‌دیدم. انگار با چیزی به سرم کوبیده بودند. کله ام منگوله شده بود. کلمه ها تار و روشن می‌شدند. کلمه‌ها، حرف‌ها، نقطه‌ها... صدایی شنیدم: «چی شد؟پیداش کردی؟» نوک انگشتم مانده بود زیر یک اسم. صدایش را شنیدم که خواند: «پیدا شد بالاخره؟‌به مرادت رسیدی؟» به مرادم رسیده بودم. مرادم چی بود؟ پیدا کردن اسم دایی جمشید تو دفتر بیمارستان؟ حس نداشتم. فقط نگاهم رفت جلوتر که ببینم جلوی اسمش با خودکار قرمز چیزی نوشته شده یا نه. اما همه چیز به هم ریخت. دنیا مثل چرخ‌فلکی دور سرم چرخید و چشمم تار شد. کفپوش بیمارستان خنک بود."

  • الهام سلامت