کتابخونه

خلاصه ، نقد و یادداشتی بر کتاب هایی که خوندم . . .

کتابخونه

خلاصه ، نقد و یادداشتی بر کتاب هایی که خوندم . . .

مشخصات بلاگ
کتابخونه

خُب تقریبن میشه گف که تو کتاب خونی یه آدمِ تازه کارم و تو نوشتنِ نقد و این جور چیزا تازه کارتر! و اینجا هم یه کتابخونه ی کوچیکه که کتابایی که خوندم -مسلمن نه همشون- رو میذارم .
همین !

بایگانی

آوار و آوارگی

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ

نام کتاب : هستی

نویسنده : فرهاد حسن زاده

انتشارات : کانون پرورش فکری

 

"با ترس نگاه کردم. انگشت اشاره ام زیر اسم ها می‌لرزید. جلوی چند تا از اسم ها نوشته بودند شهید شد. با خودکار قرمز نوشته بودند. کلمه ها و اسم ها یکی یکی از زیر نگاهم رد می‌شدند. یک مرتبه مات ماندم. انگار خواب می‌دیدم. انگار با چیزی به سرم کوبیده بودند. کله ام منگوله شده بود. کلمه ها تار و روشن می‌شدند. کلمه‌ها، حرف‌ها، نقطه‌ها... صدایی شنیدم: «چی شد؟پیداش کردی؟» نوک انگشتم مانده بود زیر یک اسم. صدایش را شنیدم که خواند: «پیدا شد بالاخره؟‌به مرادت رسیدی؟» به مرادم رسیده بودم. مرادم چی بود؟ پیدا کردن اسم دایی جمشید تو دفتر بیمارستان؟ حس نداشتم. فقط نگاهم رفت جلوتر که ببینم جلوی اسمش با خودکار قرمز چیزی نوشته شده یا نه. اما همه چیز به هم ریخت. دنیا مثل چرخ‌فلکی دور سرم چرخید و چشمم تار شد. کفپوش بیمارستان خنک بود."

---*---*---

خلاصه : هستی -نقش اول داستان- نوجوانی خرمشهری است که به قول پدرش مدلش با مدلِ همه ی دختر ها‌ی شهر فرق دارد. هستی عاشق فوتبال و موتور‌سواری است و از عروسک‌بازی و گوشواره و چیز های دخترانه متنفر است. با شروع جنگ تحمیلی و خراب شدن شدن خانه‌شان موتورِ دایی جمشید را امانت می‌گیرند و به ماهشهر می‌روند. دایی جمشید در خرمشهر است و موتورش را می‌خواهد. پدر هستی از رفتن به خرمشهر سر باز می‌زند و هستی خودش دست به کار می‌شود. به تنهایی با موتور به خرمشهر می‌رودو آنجا جنگ را از نزدیک تر می‌بیند.

enlightened

شخصیت هستی خیلی خوب توصیف شده و به راحتی درک می‌شه. نه تنها این شخصیت، بلکه بقیه هم اونقدر خوب توصیف شدن که نسبت به آدمای داستان دقیقن همون حسی رو پیدا می‌کنیم که هستی نسبت بهشون داره.

اسم فصل هاش هم با دقت انتخاب شده، مثلن بعد از خراب شدنِ خانه، فصلی جدید شروع می‌شه که اسمش "از آوار به آوارگی" هست که جالبه.

علیرغم اینکه موضوع اصلی جنگ است، داستان خالی از خنده و شادی نیست. و جنگ . . . زود بزرک شدن بچه ها، بی خانمانی و از دست دادنِ عزیزان همه و همه اثراتی از جنگ هستند که این کتاب به تصویر می‌کشه و نباید یادمون بره که این بخشِ خیلی کوچیکی از جنگ بود . . .

نظرات  (۱)

این هم تو تقدیم‌نامه ی همین کتابه، که خیلی خیلی قشنگ بود ولی احساس کردم جاش تو پستِ اصلی نیست : 

برای رفیق کودکی‌های گمشده
برای کودکی‌های رفیق گمشده
برای رفیق گمشده ی کودکی‌ها
                    برای جمشید خانیان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی